از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاکنون همواره دو جریان حقّ و باطل به موازات هم پیشرفته و کره خاک هیچگاه از مصاف این دو جریان خالى نبوده است. پیروان هر یک از حقمداران گذشته، همواره بسترسازان حقگرایان آینده بودهاند و حق گرایان آینده تداومبخشان راه حقپرستان گذشته. وضعیت باطلپیشهگان و دورافتادگان از صراط مستقیم نیز بر همین منوال بوده است.
در این میان ارتباط حجتهاى الهى در تداومبخشیدن به مسیر صحیح هدایت و سعادت بشر بسیار عمیقتر و محکمتر بوده است؛ چرا که هر نبىّ و ولىّ الهى با در نظر گرفتن شرایط عصرى که در آن به سر مىبرد راه انبیا و اولیاى الهى پیش از خود را تداوم مىبخشد. به عبارت دیگر همه انبیا و اولیاى الهى چراغهاى نورانى هدایتند؛ منتهى هر کدام متناسب با شرایط زمانى و مکانى خود به نور افشانى مىپردازند.
در فرهنگ اسلامى ائمه اطهار (ع) به عنوان جانشینان پیامبر اسلام (ص) همگى نور واحدند و هدف مشترکى را دنبال مىکنند. وجود هر یک از آنان همانند یک مشعل روشن یا عَلَم سرافراز، مسیر صحیح و کامل هدایت را به بندگان خدا نشان مىدهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهى باز مىدارند. با این همه ارتباط و پیوستگى بعضى از آنها با همدیگر از ویژگى و خصوصیتى برخوردار است که از بررسى این گونه از پیوندها مىتوان با مراحل گوناگون چگونگى تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهایى این مبارزات و همینطور با بخشى از ریزهکاریهاى دقیق سنتهاى الهى و روند تحقق نهایى اهداف حیاتبخش انبیا و اولیاى الهى آشنا شد.
بدون تردید پیوستگى و ارتباط امام حسین (ع) با آخرین حجت الهى حضرت بقیهاللّه(ع) بسیار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا که با بررسى ابعاد مختلف پیوند این دو حجّت الهى بهخوبى چگونگى فراهم شدن بستر حاکمیّت احکام و ارزشهاى الهى در سرتاسر عالم مشخص مىشود. این نوشته در پى آن است که برخى از پیوستگیهاى حضرت سیدالشهداء(ع) با موعود بزرگ جهانى حضرت مهدى (ع) را روشن سازد.
الف) امام مهدى (ع) از تبار امام حسین(ع)
در مجموعه روایات منقول از پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها تصریح شده است که منجى عالم بشریت حضرت مهدى(ع) از نسل امام حسین(ع) است. از جمله روایت شده است که پیامبراکرم(ص) در یکى از روزهاى آخر عمر مبارکشان در حالى که دستشان را به شانه امام حسین(ع) گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا(ع) فرمودند:
مهدى این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر اینکه مردى از اولاد حسین(ع) قیام کرده جهان را باعدل و داد پر سازد...?
ایشان در جاى دیگر در ضمن معرفى ائمه اطهار(ع) مىفرمایند:
امامان بعد از من دوازده نفرند که نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسین(ع) است که نهمین نفرشان قائم است این دوازده تن اهل بیت و عترت من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها از خون من است.?
امیر مؤمنان علىبنابىطالب(ع) روزى به حضرت اباعبداللّه(ع) فرمودند:
نهمین فرزند تو اى حسین، قائم آلمحمّد(ص) است او دین خدا را آشکار ساخته وعدالت را در سرتاسر زمین حاکمیّت خواهد بخشید...?
در این باره خود امام حسین(ع) نیز مىفرمایند:
نهمین فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاکمیّت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشرکان و دشمنان احقاق خواهد کرد.?
ب) تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدى (ع)
امام حسین(ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنّت پیامبر اکرم (ص) و از بین بردن بدعتهایى که در نتیجه حاکمیت بنى امیّه در دین ایجاد شده بود قیام کردند و در طول مسیر مدینه تا کربلا ضمن اشاره به انگیزه قیام شان فرمودند:
من به منظور ایجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا (ص) قیام کردهام مىخواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدّم پیامبراکرم(ص) و پدرم علىبنابىطالب(ع) عمل مىکنم.?
آن حضرت در نامهاى به بزرگان قبایل بصره تصریح مىکنند:
من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت مىکنم. در شرایطى که اکنون ما زندگى مىکنیم سنت رسول خدا(ص) از بین رفته و به جاى آن بدعت و احکام و ارزشهاى غیر اسلامى نشسته است مرا بپذیرید و به یارى من برخیزید. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدایت خواهم کرد.?
از مجموعه این گونه ازسخنان امام حسین (ع) اهداف والاى نهضت عاشورا بهخوبى روشن مىشود که احیاى قرآن، احیاى سنت نبوى و سیره علوى، از بین بردن کجرویها، حاکم ساختن حق، حاکمیّت بخشیدن به حقپرستان، از بین بردن سلطه استبدادى حکومت ستمگران، تأمین قسط و عدل در عرصههاى اجتماعى و اقتصادى و... از جمله آنهاست.
از طرف دیگر وقتى اهداف قیام منجى عالم بشریت و ویژگیهاى حکومت جهانى آن حضرت را مورد بررسى قرار مىدهیم همین اهداف و انگیزهها حتى با تعابیر مشابه با تعابیر بهکار رفته در مورد نهضت حسینى قابل مشاهده است.
حضرت على بن ابیطالب(ع) در توصیف سیره حکومتى امام مهدى(ع) مىفرمایند:
هنگامى که دیگران هواى نفس را بر هدایت مقدم بدارند او [مهدى موعود (ع)] امیال نفسانى را به هدایت بر مىگرداند و در شرایطى که دیگران قرآن را با رأى خود تفسیر و تأویل خواهند کرد او آراء و عقاید را به قرآن باز مىگرداند. او به مردم نشان خواهد داد که چگونه مىتوان به سیره نیکوى عدالت رفتار کرد و او تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوى را زنده خواهد ساخت.?
امام باقر(ع) در روایتى مىفرمایند:
قائم آل محمّد(ص) مردم را به سوى کتاب خدا، سنّت پیامبر(ص) و ولایت على بن ابى طالب (ع) و بیزارى از دشمنان آنان دعوت خواهد کرد.?
امام صادق (ع) مىفرمایند:
حضرت مهدى(ع) تمام بدعتهاى ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهد برد و در مقابل، تکتک سنتهاى نبوى را به اجرا در خواهد آورد.?
آن حضرت در جاى دیگر ضمن تصریح به این حقیقت که امام مهدى(ع) بر طبق سیره و روش رسول اکرم(ص) عمل خواهد کرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنین مىفرماید:
قائم آل محمّد(ص) به همان شیوهاى که پیامبر اکرم(ص) رفتار مىکردند رفتار خواهد کرد آنچه از نشانه و ارزشها و شیوههاى جاهلیت که باقى ماندهاند از میان برمىدارد و پس از ریشه کن کردن بدعتها احکام اسلام را از نو حاکمیّت مىبخشد.??
امام صادق(ع) در زمینه نوع قضاوت و داورى و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نیز مىفرمایند:
چون قائم ما قیام کنند در بین مردم به عدالت داورى خواهند کرد و در زمان او بساط ستم و بیداد از روى زمین جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّى به حقّ خود دست خواهد یافت و احکام و ارزشهاى حیاتبخش دینى در سرتاسر جامعه حاکمیّت پیدا خواهد کرد.??
نتیجه آن که علاوه بر مشترک بودن اهداف نهضت عاشورا با قیام امام مهدى(ع) در زمان حکومت جهانى حضرت ولى عصر (ع) بذرها و نهالهاى غرس شده در جریان قیام کربلا به بار خواهد نشست و به برکت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبیاى الهى از آدم تا خاتم تحقق خواهد یافت و بشر طعم واقعى صلح و امنیّت و سعادت را خواهد چشید.
ج) مهدى(ع) منتقم خون امام حسین(ع)
یکى از القاب حضرت مهدى(ع) منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادى در سخنان اهل بیت(ع) وارد شده است. از جمله در روایتى که از امام محمّدباقر(ع) نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مىکنند که چرا فقط به آخرین حجّت الهى قائم گفته مىشود؟ آن حضرت در پاسخ مىفرمایند:
چون در آن ساعتى که دشمنان، جدّم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى که ناله سرداده بودند عرض کردند پروردگارا! آیا از کسانى که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در مىگذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد که: اى فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدّت زمان زیادى. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امامحسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکى از آنان که در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت.??
در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً...؛ هر کس مظلومانه کشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار مىدهیم»...?? از امام صادق (ع) روایت شده است که:
مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین(ع) است که مظلوم کشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَلیِّه سلطانا» امام مهدى(ع) است??
امامباقر(ع) نیز تصریح مىکنند:
ما اولیاى دم امام حسین(ع) هستیم. هنگامى که قائم ماقیام کنند پىگیرى خون امام حسین(ع) خواهد کرد.??
در دعاى ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:
أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِکَربَلا.
کجاست آن عزیزى که پس از ظهورش خون شهید مظلوم کربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...??
همچنین روایت شده است که حضرت مهدى(ع) پس از ظهور بین رکن و مقام براى مردم خطبه خواهد خواند و در مهمترین قسمت خطبه به صورت مکرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:
اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهى که همه ستمگران را به سزاى اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اى اهل عالم! جدّم حسین بن على(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روى خاکها رها کردند. دشمنان از روى کینه توزى جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند...??
در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین(ع) را به جهانیان خبر مىدهد...
و هم چنین به دلالت روایات فراوانى شعار یاران امام مهدى(ع) پس از ظهور این جمله بسیار الهامبخش است:
یالثارات الحُسَین(ع)??.
اى بازخواست کنندگان خون حسین(ع).
این جمله اشاره به این معنا دارد که هنگام انتقام خون پاک امام حسین(ع) فرارسیده است کسانى که مىخواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون بهناحقّ ریخته حجّت الهى را بگیرند مهیا شوند.
د) مهدى(ع) همیشه به یاد حسین(ع)
از آنجا که امام حسین(ع) با تمام وجود همه توانمندیها و سرمایههاى خود را ایثار کرد تا اسلام را از خطر اساسى برهاند؛ آخرین حجت الهى نیز تصریح دارند که همواره به یاد ایثارگرى و فداکاریهاى آن حضرت هستند و شب و روز با یادآورى مصیبتهایى که بر ایشان روا داشته شد خون گریه مىکنند.
در بخشى از زیارت «ناحیه مقدسه» در این باره مىخوانیم:
...اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسین(ع) [به تأخیر انداخت و یارى و نصرت تو در کربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینک من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبتهاى تو ندبه مىکنم و به جاى اشک بر تو خون گریه مىکنم...
بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگى حضرت مهدى(ع) رابه سیّد الشهداء (ع) نشان مىدهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه (ع) از جمله از طریق عزادارى براى آن حضرت را مورد تأکید قرار داده و عمق فاجعه کربلا و جنایت بنى امیه به اسلام و انسانیت را افشا مىکند.
حتى این به یاد امام حسین(ع) بودن در عملکرد سایر ائمه اطهار(ع) نیز به چشم مىخورد؛ یعنى آنها نیز در مواقع اشاره به فداکاریها و مظلومیتهاى امام حسین(ع) به گونهاى موضوع امام مهدى (ع) را مورد تأکید قرار دادهاند به عنوان مثال در دعاى ندبه امام صادق(ع) یاد سیّد الشهداء (ع) به همراه امام مهدى(ع) گرامى داشته شده است. در حقیقت شکایت شهادت جانگداز حضرت امام حسین(ع) به ساحت مقدّس حضرت بقیهاللّه(ع) شده است ودرخواست مىشود که به عنایت خداوند متعال هر چه زودتر زمینه ظهور فراهم شود بلکه هر چه زودتر مهدى موعود(ع) ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگیرند...و حتى به پیروان اهل بیت(ع) توصیه مىشود که در شب میلاد امام عصر (عج) از زیارت امام حسین(ع) غافل نشوند.
البتّه این موضوع به همین صورت در مورد امام حسین(ع) نیز مطرح است؛ یعنى حضرت اباعبداللّه حسین(ع) نیز همواره به یاد مهدى موعود بودهاند. در دعاى روز ولادت امام حسین (ع) از امام مهدى (ع) یاد مىشود و در روز عاشورا و در زیارت عاشورا نام و یاد مهدى(ع) تسلى بخش قلب سوزان شیفتگان اهل بیت(ع) است.
مجموعه این برنامههاى حساب شده، پیوند عاشورا و امام حسین(ع) را با قیام جهانى امام مهدى(ع) هر چه بیشتر روشن مىسازند.
گذشته از همه آنچه بیان شد، طبق روایات بسیارى که از حضرات معصومین(ع) نقل شده است در بسیارى از مسائل جزئى نیز امام مهدى (ع) با امام حسین(ع) پیوستگیها و ارتباطات قابل توجهى دارند که از آن جمله است:
?. روز ظهور امام مهدى(ع) مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر (ع) روایت شده است:
قائم آل محمّد(ص) در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا؛ یعنى همان روزى که حضرت اباعبداللّه(ع) به شهادت رسیدند قیام خواهد کرد.??
?. از مجموعه روایات به خوبى روشن مىشود همانگونه که امام حسین(ع) نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ یعنى پس از خارج شدن از مدینه به مکه آمدند و از کنار بیتاللّه قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت کوفه حرکت کردند، حضرت مهدى (ع) نیز از کنار بیت اللّه جهانیان را به بیعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حرکتهاى اصلاحى را تداوم خواهد بخشید و در نهایت مقرّ حکومتى خویش را در کوفه قرار خواهد داد.
?. حتى طنین صداى امام مهدى(ع) همان طنین صداى امامحسین(ع) است. پیام مهدى(ع) همان پیام حسین(ع) است که فریاد مىزند:
اى مردم مگر نمىبینید به حقّ عمل نمىشود و از باطل خوددارى نمىگردد... امربه معروف و نهى از منکر کنار گذاشته شده است و احکام الهى و سنن پیامبر (ص) آشکار هتک مىشود و...
این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد که امام حسین(ع) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حقّ و اعراض از بدیها فرا خواندند:
إنّ صوت القائم یشبه بصوت الحسین(ع).
صداى [گیرا و دلنواز] قائم شبیه [طنین خوش[ صداى اباعبداللّه(ع) است.
?. برخى از یاران حسین(ع) پس از رجعت در رکاب امام مهدى(ع) به یارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى که جزء اصحاب امامحسین(ع) بودهاند در خدمت قائم آل محمّد(ص) خواهند بود و... .
«أللّهمّ نرغب إلیک دوله کریمه تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»
یکى از جلوه هاى باشکوه حرکت کاروان امام حسین علیه السلام ، حضور کودکان همراه امام حسین علیه السلام و خاندان مکرم ایشان است. این حضور شورانگیز به شکوه حرکت امام حسین علیه السلام رنگ و بوى خاصى بخشید.
برخى از این جلوه ها عبارتند از:
على اصغر علیه السلام
یکى از فرزندان امام حسین علیه السلام نوزاد شیرخوارى بود که از تشنگى در روز عاشورا بى تاب شده بود. امام، خطاب به دشمن فرمود: «از یاران و فرزندانم، کسى جز این کودک نمانده است. نمى بینید که چگونه از تشنگى بى تاب است؟» در «نفس المهموم» آمده است که فرمود: «اِنْ لَمْ تَرْحَمُوُنى فَاْرحَمُوا هَذَا الطِّفْل» و در حال گفت وگو بود که تیرى از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر را درید. امام حسین علیه السلام خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشید.
رقیه
دختر سه یا چهار ساله ابا عبداللّه الحسین علیه السلام است که در سفر کربلا، همراه اسیران اهل بیت بود و در شام، شبى، پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریست و بى تابى کرد. خبر به یزید رسید. به دستور او، سر مهطر امام علیه السلام را نزد او بردند. رقیه از این منظره، بیشتر ناراحت و رنجور شد و همان روزها در خرابه شام (که محل اقامت موقت اهل بیت علیهم السلام بود) جان داد.
امام محمدباقر علیه السلام
تنها فرزند امام سجاد علیه السلام بود. مادر بزرگوارش، فاطمه دختر امام حسن مجتبى علیه السلام معروف به ام عبدالله است. در کربلا، سه سال و نیم بیشتر نداشت و حوداث خونین عاشورا و دوران اسارت را در حافظه خویش ثبت کرد.
قاسم بن الحسن
نوجوانى نابالغ بود که روز عاشورا در کربلا حضور داشت. وى فرزند امام حسن علیه السلام بود و برخى مادرش را رمله و برخى نفیله مى دانند. وى با اصرار زیاد، عمویش حسین علیه السلام را راضى کرد تا به میدان برود.
حمید بن مسلم مى گوید:
«در این گیر و دار بودیم که دیدم پسرکى به سوى ما مى آید که چهره اش همانند پاره ماه بود. در دستش، شمشیرى و در تنش، پیراهنى و اِزارى و نعلینى پوشیده بود که بند یکى از آن دو پاره بود و فراموش نمى کنم که آن بند کفش پاى چپش بود. عمرو بن سعید بن نفیل ازدى از وى چون او را دید، گفت: «به خدا سوگند! اکنون بر او حمله مى برم.» به او گفتم: «سبحان الله! تو از این کار چه هدفى دارى؟ همان کسانى که دور او را گرفته اند و حتى یک نفر از ایشان را باقى نمى گذارند، او را کفایت مى کنند.» گفت: «به خدا سوگند! من بر او حمله خواهم کرد». سپس بر او حمله کرد و پیش از آنکه این نوجوان روى برگرداند، با شمشیر چنان بر سرش کوبید که فرقش شکافته شد. پسرک با صورت به زمین افتاد و فریاد زد: «اى عمو جان!» و با این کلمه از حسین علیه السلام یارى خواست.
در زیارت ناحیه مقدسه درباره وى چنین آمده است:
«سلام بر قاسم، پسر امام حسن علیه السلام ، آن نوجوانى که دشمن فرقش را شکافت و لباس جنگى اش را ربود. آن گاه که عمویش، حسین علیه السلام را به کمک طلبید، مانند بازِ تیزپروازى بر بالین او حاضر شد. در این هنگام، امام فرمود: «از رحمت خدا دور باشند قومى که تو را کشتند. آنان که جد و پدر بزرگوار تو در روز قیامت، دشمنشان است».
سپس حسین علیه السلام پیکر او را از زمین برداشت و به سینه چسبانید و به جانب خیمه ها برد، درحالى که پاهاى آن نوجوان، به زمین کشیده مى شد و در کنار فرزند جوانش على اکبر و دیگر شهیدان خاندان خویش بر زمین نهاد.
عبد اللّه بن حسن بن على علیه السلام
وى نوجوان ?? ساله و فرزند امام حسن مجتبى علیه السلام بود که روز عاشورا وقتى دید سید الشهداء علیه السلام بر زمین افتاده است، براى دفاع از عموى مظلومش به سوى میدان شتافت و جنگید و عده اى را کشت و با تیغ بحر بن کعب به شهادت رسید. برخى هم نقل کرده اند، حرمله با شمشیر، دست او را که در آغوش عمویش حسین علیه السلام قرار گرفته بود، برید و همان جا شهیدش کرد.
عون بن عبدا...
عون، فرزند حضرت زینب علیهاالسلام در کربلا و روز عاشورا همراه مادرش، حضورى فعال داشت و به شهادت رسید. این نوجوان شجاع نزد امام آمد و با اصرار مادرش، حضرت اجازه فرمود که به میدان برود. وى شمارى از دشمنان را به هلاکت رساند و سرانجام به شهادت رسید. رجزى که در میدان جنگ مى خواند، چنین بود: «اگر مرا نمى شناسید من پسر عبداللّه جعفرم همان که در بهشت با دو بال پرواز مى کند...».
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
«سلام بر عون فرزند عبدالله بن جعفر، همان طیّار بهشت، هم پیمان ایمان، هماورد همگنان، یاور خداى رحمان و تلاوت کنندگان قرآن. خداوند، قاتل او عبدالله بن قطبه طایى را لعنت کند.
محمد بن عبداللّه
محمد بن عون عبداللّه نیز شجاعانه قدم به میدان گذاشت و خود را معرفى کرد و در یک نبرد سنگین، سه سوار و هجده پیاده از دشمنان خدا را به دوزخ فرستاد و سرانجام به شهادت رسید.
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
«سلام بر محمد بن عبدالله بن جعفر که جایگاه جدش را در بهشت دید و پس از برادرش، به شهادت رسید و نگه دار بدن برادر بود. خداوند، قاتل او عامر بن نهشل تمیمى را لعنت کند».
طفلان مسلم
محمد و ابراهیم، دو فرزند مسلم بن عقیل بودند که در حادثه کربلا اسیر شدند. ابن زیاد دستور داد آن دو را زندانى کردند. این دو نوجوان نابالغ، مدت یک سال در زندان بودند. سپس با کمک «مشکور»، پیرمرد زندان بان که هوادار اهل بیت بود، شبانه از زندان گریختند. شب به خانه زنى پناه بردند که شوهرش در سپاه ابن زیاد بود. حارث، آن دو را کنار رود فرات برد و بى رحمانه سر از تنشان جدا کرد و پیکرشان را در فرات افکند و سرهاى آن دو را براى دریافت جایزه نزد ابن زیاد برد.
عمرو بن جُناده انصارى
از شهیدان نوجوان کربلا است که پدرش در رکاب سیدالشهداء علیه السلام شهید شد. او هنگامى که خواست به میدان برود، امام فرمود: «پدر این جوان کشته شد، شاید مادرش راضى نباشد که به میدان رود.» گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است. او که ? یا ?? ساله بود، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد. نام او در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.
عبداللّه بن مسلم
عبداللّه ، فرزند مسلم بن عقیل، نوجوانى بود که همراه دایى و مادرش در کربلا حضور داشت. مادر او رقیه، دختر على علیه السلام است. عبداللّه در روز عاشورا، با اجازه حسین علیه السلام به میدان نبرد رفت و این رجز را خواند: «امروز پدرم، مسلم و جوانانى را که در راه دین رسول خدا صلى الله علیه و آله شهید شده اند، ملاقات مى کنم».
عبدالله شمارى از مردان جنگىِ دشمن را در سه حمله از پاى درآورد و سرانجام به دست عمرو بن صبیح صیداوى و اسد بن مالک به شهادت رسید.
محمد بن مسلم
نوجوانى ?? یا ?? ساله بود که روز عاشورا در کربلا با امام حسین علیه السلام شهید شد. پس از شهادت عبدالله بن مسلم، جوانان بنى هاشم به طور دسته جمعى، بى اجازه بر دشمن حمله کردند. امام حسین علیه السلام فریادى کشید و آنان را از حمله گروهى بازداشت و با صدایى رسا فرمود: «اى پسر عموهاى من! براى مرگ، شکیبا باشید.» جوانان اهل بیت، دست از حمله برداشتند و بازگشتند، ولى در این فاصله، محمد بن مسلم (فرزند دیگر مسلم بن عقیل) به دست ابومرهم ازدى و لقیط بن ایاس جُهنى به شهادت رسید.
عمروبن الحسن
یکى دیگر از کودکانى است که در کربلا حضور داشت و پس از حادثه عاشورا اسیر شد. نقل شده است روزى یزید به او گفت: آیا با پسرم عبدالله کشتى مى گیرى؟ عمروبن الحسن گفت: نیرویى براى کشتى ندارم ولى با یک چاقو به من و یک چاقو هم به او بده تا با هم بجنگیم. اگر او مرا کشت، من به جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام مى پیوندم و اگر من او را بکشم، او به جدش ابوسفیان و پدرش معاویه خواهد پیوست.
یزید گفت: «این خویى است که من مى شناسم. مار جز مار نمى زاید؟». کنایه از اینکه عمرو بن الحسن، شجاعت و دلاورى را از پدران و اجداد خود به ارث برده است.
ر نهضت عاشورا، شاهد هنرنمایى و حماسه آفرینى پیر و جوان و زن و مرد و کودک و نوجوان هستیم.
یکى از گروه هاى مؤثر و فعال در این واقعه، جوانان و نوجوانان بودند. برخى از آنان به گفته منابع تاریخى و روایى، مى جنگیدند و برخى خود را سپر دفاع از امام حسین علیه السلام کردند. البته اینان علاوه بر ایفاى نقش رزمى در زمینه فرهنگى نیز فعال بودند و در قالب رجزها و اشعار به مقابله با تهاجم فرهنگى دشمن و معرفى شایسته امام حسین علیه السلام پرداختند.
در این فصل به معرفى چند جوان شهید در کربلا مى پردازیم و برخى ویژگى هاى برجسته آنان و نیز منابع پیشنهادى را در این زمینه معرفى مى کنیم.
حضرت على اکبر
- فرزند بزرگ سید الشهدا علیه السلام بود.
- مادرش، لیلا دختر ابى مرّه بود.
- در کربلا حدود ?? سال داشت. سن او را ?? سال و ?? سال هم گفته اند.
- نخستین شهید عاشورا از بنى هاشم بود.
- چندین بار به میدان رفت و شجاعانه با انبوه سپاه دشمن رزمید.
- قاتل او مره بن مُنقُذ عبدى بود.
- پیکر على اکبر با شمشیرهاى دشمن قطعه قطعه شد.
- مدفن او پایین پاى ابا عبدالله الحسین علیه السلام قرار دارد.
- رجزخوانى حضرت على اکبر در عاشورا:
جنگ، آشکارکننده جواهر و حقایق مردان است و پس از آن، صداقت گفتار آنان ظاهر مى گردد. به خداوندى که عرش را آفرید، سوگند مى خورم که از نبرد با شما رو گردان نیستیم، مگر آنکه شمشیرهایتان را در نیام جاى دهید.
جعفر بن على بن ابى طالب
- کنیه اش ابو عبداللّه است.
- فرزند امیر المؤمنین على علیه السلام است.
- برادر حضرت عباس علیه السلام است.
- به قولى هنگام شهادت ?? سال داشت.
عثمان بن على بن ابى طالب علیه السلام
- یکى از شهیدان کربلا است.
- برادر حضرت عباس علیه السلام است.
- پدرش امیر المؤمنین على علیه السلام است.
- مادرش ام البنین است.
- به تیر خولى بن یزید، مجروح شد.
- به دست یکى از سپاهیان ابن سعد شهید شد.
- هنگام شهادت ?? سال داشت.
جعفر بن عقیل
- ?? سال داشت.
- مادرش بنت عامر است.
- به دست عبداللّه بن خثعمى یا بشر بن حوط همدانى به شهادت رسید.
عبد الله بن مسلم بن عقیل
- مادرش، رقیه دختر على ابن ابى طالب بود.
- ?? سال و به قولى، ?? سال داشت.
محمد بن ابى سعید
- پدرش، ابو سعید احول از فرزندان عقیل است.
- مادرش شهربانو و بعضى کنیز دانسته اند.
- در بعضى از منابع متقدم، سنش ?? سال آمده است.
ویژگى هاى الگویى جوان عاشورایى
- ارتباط صمیمى و مستمر با امام زمان خویش یا جانشین وى
- صبر و استقامت
- برخوردارى از آگاهى هاى سیاسى
- برخوردارى از آگاهى هاى نظامى
- معرفت بالاى دینى
- خلوص و ارادت قلبى نسبت به اهل بیت علیهم السلام
- حسّ وظیفه شناسى نسبت به اسلام و مسلمانان (غیرت دینى)
- شجاعت و شهامت در صحنه نبرد
- اخلاق حسنه در برخورد با دیگران
- پاک دامنى و عفت
- عشق به شهادت
- ذلت گریزى
- احیاى فرهنگ نماز
- احیاى فریضه امر به معروف و نهى از منکر
- ادب و احترام نسبت به ولى خدا و جانشین وى